به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زلفت از سنبل تر گرد سمن پرچین کرد
گل رخ از پرتو خورشید رخت پرچین کرد
آمد از کوی تو باد سحری مشک افشان
مگر از شام دو زلفت گذری بر چین کرد
با سر کوی تو صاحبنظرش نتوان گفت
هر که رغبت بتماشا گه حور عین کرد
شمه ئی از صفت حسن تو میگفت صبا
گل چو بشنید رخ از شرم رخت رنگین کرد
در هوای لب تو جان بدهم تا گویند
بود فرهاد که جان پیشکش شیرین کرد
بشکر خنده چو بنمود گهر لعل لبت
روی خورشید پر از کوکبه پروین کرد
چون سخن از قد چون سرو تو گفت ابن یمین
راستی را همه کس از دل و جان تحسین کرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.