کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنده ئی کز چو تو شاهی بوی اعزاز رسد

    بر مه و مهرش ازینمرتبه صد ناز رسد

    آسمان کرد بسی جهد و بجاهت نرسید

    کی بدان مسند والا بتک و تاز رسد

    دشمنی کز ره کین با تو در آید بمصاف

    از تنش طایر جانرا گه پرواز رسد

    عهدها کرد فلک با تو بهر وعده که داد

    واندر آنست که آن وعده بانجاز رسد

    بود در کوره تب پیکرم از شوشه زر

    که بدو ضربت پتک و برش گاز رسد

    کرمت پرسش من کرد و گر نه چه محل

    چون منی را که بگوشم ز تو آواز رسد

    نرسد تا به ابد صدمت انده بدلی

    که ز الطاف توأش مونس و دمساز رسد

    تو بمانی که بر اورنگ شهی تا گه حشر

    نه همانا که نظیر تو سرافراز رسد

    مرغ جانم چه شود گر بپرد چون کرمت

    هست ضامن که دگر باره بمن باز رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha