ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۹۸: بنده ئی کز چو تو شاهی بوی اعزاز رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنده ئی کز چو تو شاهی بوی اعزاز رسد بر مه و مهرش ازینمرتبه صد ناز رسد آسمان کرد بسی جهد و بجاهت نرسید کی بدان مسند والا بتک و تاز رسد دشمنی کز ره کین با تو در آید بمصاف از تنش طایر جانرا گه پرواز رسد عهدها کرد فلک با تو بهر وعده که داد واندر آنست که آن وعده بانجاز رسد بود در کوره تب پیکرم از شوشه زر که بدو ضربت پتک و برش گاز رسد کرمت پرسش من کرد و گر نه چه محل چون منی را که بگوشم ز تو آواز رسد نرسد تا به ابد صدمت انده بدلی که ز الطاف توأش مونس و دمساز رسد تو بمانی که بر اورنگ شهی تا گه حشر نه همانا که نظیر تو سرافراز رسد مرغ جانم چه شود گر بپرد چون کرمت هست ضامن که دگر باره بمن باز رسد ابن یمین