به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر از روی تو افتد عکس بر آب
شود جانرا مصور چهره در آب
ترا تا دیدم از جمع لطیفان
نیاید هیچ در چشمم مگر آب
ز مهر عارضت چشمم پر آبست
بلی خورشید آرد در نظر آب
شد آب از شرم رویت شمع از آنسان
که تا پایش گرفت از فرق سر آب
مگر وصف لبت در مصر گفتند
که در نی شد ز شرم آن شکر آب
مشو از چشم من دور ار چه باشد
مرا در چشم دائم بر گذر آب
بعهد ترکتاز چشمت ار چه
نماند ابن یمین را در جگر آب
ولی دارد ز فیض هندوی چشم
هنوز از جمله اشیا بیشتر آب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.