کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آندم که مرا فرقت آن لعبت چین بود

    از غایت تلخی چو دم بازپسین بود

    یاد لب و دندان چو لعل و گهر او

    میکردم و جز عم صدف در ثمین بود

    آن عهد کجا رفت که از زلف چو شامش

    زنجیرکشان این دل دیوانه بچین بود

    گر ز آنکه فراموش شد آنسرو سهی را

    کش ابن یمین از همه عشاق کمین بود

    از یاد نرفت ابن یمین را که چو سایه

    اندر پی آن شمسه خوبان زمین بود

    خرم شب وصلش که مرا تا سحر از شام

    مهتاب بنظاره آن روی و جبین بود

    امروز چنان گشت که گوئی همه عمر

    با سوخته مهر خود آن ماه بکین بود

    رفتیم بنظاره رخسار چو ماهش

    کز هر دو جهان حاصل عشاق همین بود

    ابروی کمان پیکرش از غمزه خدنگی

    زد بر جگر خسته که آن را ابن یمین بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha