به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
زلف معشوق به دست دگران است امشب
نوبت دولت کوته نظران است امشب
همدمی نیست که باشد به قدش خلعت عشق
کو نه چون صبح ز غم جامه دران است امشب
گه به غم گاه به ماتم گذرد شکر خدای
که به هرحال بزودی گذران است امشب
باشد آن ماه به سرمنزل ما آرد روی
چشم امید به هر سو نگران است امشب
نیست جز خون جگر از مژه دور از لب او
آنچه درساغر خونین جگران است امشب
دود آهم که به انجم شده بر راز شبم
پرده دیده روشن بصران است امشب
باشد از دوست خبر مایه شادی و طرب
جامی غمزده از بی خبران است امشب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.