به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیاتشمارهٔ ۷۳: جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیست

1840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیست

جاساخته جز جغد به ویرانه کسی نیست

زد بر در دل حلقه خیالت ز سر زلف

گفتم که درون آی که بیگانه کسی نیست

در میکده ها گشتم و در صومعه ها نیز

از چشم تو بی نعره مستانه کسی نیست

از روی و لب و زلف تو امروز درین شهر

جز عاشق و میخواره و دیوانه کسی نیست

گو با دگران شرح کرامات خود ای شیخ

در مجلس ما قابل افسانه کسی نیست

از نکته یکتایی حسنت چه زنم دم

شایسته این گوهر یکدانه کسی نیست

جامی چو دلت رفت به سینه چه زنی سنگ

در کوفتنت چیست چو در خانه کسی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۲: آن چه نور است که از وادی بطحا برخا ...2شمارهٔ ۷۳: جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیس ...3شمارهٔ ۷۴: ساقیا دور فلک منشور عید آورده است 4شمارهٔ ۷۵: تا کی از شوق لبت تشنه جگر خواهم زی ...5شمارهٔ ۷۶: مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت 6شمارهٔ ۷۷: منجم می کند از ماه و خور بحث 7شمارهٔ ۷۸: آن مه که یافت امشب ازو عیش ما رواج 8شمارهٔ ۷۹: ز لعلت آن ز وی قدر شکر هیچ 9شمارهٔ ۸۰: برآفتاب سلسله پرشکن مپیچ 10شمارهٔ ۸۱: سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح 11شمارهٔ ۸۲: ای صیقل جبین تو داده جلای روح 12شمارهٔ ۸۳: نهاده سر به رخت زلف عنبرین گستاخ 13شمارهٔ ۸۴: قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند 14شمارهٔ ۸۵: باغبان می خواست برد شاخی از سرو بل ...15شمارهٔ ۸۶: زهی جمال تو خورشید آسمان شهود 16شمارهٔ ۸۷: سر زلفت گره بر کار من زد 17شمارهٔ ۸۸: چو می دم با لب جانان من زد 18شمارهٔ ۸۹: سحرگاهان که از باد صبا بوی بهاران ...19شمارهٔ ۹۰: نظاره جمال تو بیهوشی آورد 20شمارهٔ ۹۱: خط تو خضر را به سیه پوشی آورد 21شمارهٔ ۹۲: غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد 22شمارهٔ ۹۳: دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد 23شمارهٔ ۹۴: خوشا بادی که ره سوی تو گیرد 24شمارهٔ ۹۵: لبت دل دزد و من از وی شکر دزد 25شمارهٔ ۹۶: رقیب کیست که بوسه به خاک پات دهد 26شمارهٔ ۹۷: آمد نسیم و رایحه مشکبار داد 27شمارهٔ ۹۸: در دیار مصر اگر یوسف رخی پیدا شود 28شمارهٔ ۹۹: تیر مژگان کان دو چشم خوابناک انداخ ...29شمارهٔ ۱۰۰: دلم ز هجر رخت رو به کلبه غم کرد 30شمارهٔ ۱۰۱: نرگس آسا چو سر از خاک بدر خواهم ک ...31شمارهٔ ۱۰۲: عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید 32شمارهٔ ۱۰۳: شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد 33شمارهٔ ۱۰۴: خطت از لعل آتشگون برآمد 34شمارهٔ ۱۰۵: به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر ...35شمارهٔ ۱۰۶: یار به کف ساغر شراب درآمد 36شمارهٔ ۱۰۷: رخنه ز غم در دل خراب درآمد 37شمارهٔ ۱۰۸: گهی که از درم آن ترک شوخ شنگ درآی ...38شمارهٔ ۱۰۹: هر آفتاب که از مطلع جمال برآید 39شمارهٔ ۱۱۰: پریوشی که به رخ رسم دلبری داند 40شمارهٔ ۱۱۱: دلم به ماه تمام از رخت عبارت کرد 41شمارهٔ ۱۱۲: ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند 42شمارهٔ ۱۱۳: باده چون بی غش و ساقی چو پریوش با ...43شمارهٔ ۱۱۴: سفر خوش است اگر یار همسفر باشد 44شمارهٔ ۱۱۵: ز بس آه غمت زین جان آتشناک خواهم ...45شمارهٔ ۱۱۶: چو ترک سرکشم بر عزم میدان پشت زین ...46شمارهٔ ۱۱۷: چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد 47شمارهٔ ۱۱۸: هر شیشه می با تو چو در محفلم افتد 48شمارهٔ ۱۱۹: به باغ لاله و گل رونق بهارانند 49شمارهٔ ۱۲۰: صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند 50شمارهٔ ۱۲۱: آن که تیغ مهر او در سینه صد چاکم ...51شمارهٔ ۱۲۲: دل دید لبت وز دو جهان بی خبر افتا ...52شمارهٔ ۱۲۳: برهنگان چمن باز سبزپوش شدند 53شمارهٔ ۱۲۴: چو رند خط به حریفان دردخواره نویس ...54شمارهٔ ۱۲۵: خوبرویان جهان رسم وفا نشناسند 55شمارهٔ ۱۲۶: بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رس ...56شمارهٔ ۱۲۷: دوستان از ناله زارم صدایی بشنوید 57شمارهٔ ۱۲۸: منم امروز حریف قدح آشامی چند 58شمارهٔ ۱۲۹: چو خندان جام می کام از لب لعل تو ...59شمارهٔ ۱۳۰: گر روی بی تو مرا داغ جگر تازه شود 60شمارهٔ ۱۳۱: چون رسوم شاهی از دور فلک بنیاد شد 61شمارهٔ ۱۳۲: دی چو به بوستان تو را جا به کنار ...62شمارهٔ ۱۳۳: بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستر ...63شمارهٔ ۱۳۴: ز آب حیات مشک خطا را سرشته اند 64شمارهٔ ۱۳۵: اشکم به گلو گر ره فریاد نبندد 65شمارهٔ ۱۳۶: بر لبم تا نفسی می رود و می آید 66شمارهٔ ۱۳۷: چو یار زلف معنبر نبندد و نگشاید 67شمارهٔ ۱۳۸: حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد 68شمارهٔ ۱۳۹: دل خون و جگر پرخون بار دگرم شب شد 69شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان از خطت چو یاد کنند 70شمارهٔ ۱۴۱: از سرو قدت کج نظران را چه گشاید 71شمارهٔ ۱۴۲: هر شبم بی تو به صد غم بگذرد 72شمارهٔ ۱۴۳: کی بود کی که شب محنت من روز شود 73شمارهٔ ۱۴۴: از تنت گر قبا گشاده شود 74شمارهٔ ۱۴۵: رخت که بر مه رخشان خطی ز نیل کشید 75شمارهٔ ۱۴۶: مدت رفتن آن مه به سفر دیر کشید 76شمارهٔ ۱۴۷: کس رخت را چو گل نظاره نکرد 77شمارهٔ ۱۴۸: چون قدح کز شراب پر گردد 78شمارهٔ ۱۴۹: داغ هجرم لب خشک از مژه تر می سازد 79شمارهٔ ۱۵۰: دلم از رشک صبا می لرزد 80شمارهٔ ۱۵۱: رخ نمودی صفا همین باشد 81شمارهٔ ۱۵۲: دل تو غیر جفا نپسندد 82شمارهٔ ۱۵۳: مست چشمت شراب را چه کند 83شمارهٔ ۱۵۴: زان بت آزری خبر که دهد 84شمارهٔ ۱۵۵: ز ایام خرمی نفس دیگرم نماند 85شمارهٔ ۱۵۶: چو از تن تیر تو جان را بدزدد 86شمارهٔ ۱۵۷: ماهی چو رخت فلک ندارد 87شمارهٔ ۱۵۸: معاشران چو می لعل در پیاله کنند 88شمارهٔ ۱۵۹: با تو یکجا نمی توانم بود 89شمارهٔ ۱۶۰: زان شست و شو که در چمن از ژاله می ...90شمارهٔ ۱۶۱: دل باز سراسیمه سیمین ذقنی شد 91شمارهٔ ۱۶۲: مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر ...92شمارهٔ ۱۶۳: سرت ز عارضه دهر دردمند مباد 93شمارهٔ ۱۶۴: بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید 94شمارهٔ ۱۶۵: گریه تلخ من از خنده آن لب نگرید 95شمارهٔ ۱۶۶: خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند 96شمارهٔ ۱۶۷: رقم می زد قلم وصف لب لعل تو بر کا ...97شمارهٔ ۱۶۸: قدت سرویست جانا سایه پرور 98شمارهٔ ۱۶۹: عید شد و اندر کنار و بوسه با هم ه ...99شمارهٔ ۱۷۰: ای به نظاره کرده رو موکب ماه من ن ...100شمارهٔ ۱۷۱: گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر س ...101شمارهٔ ۱۷۲: به رخسار و جبین و روی و عارض بردی ...102شمارهٔ ۱۷۳: فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز 103شمارهٔ ۱۷۴: ندارم دریغ از غمت هیچ چیز 104شمارهٔ ۱۷۵: من به خون غرق و لب لعل تو در خنده ...105شمارهٔ ۱۷۶: آید به برم چون تو نگاری نه و هرگز 106شمارهٔ ۱۷۷: در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگ ...107شمارهٔ ۱۷۸: یا به شمشیر جفا در جگرم چاک انداز 108شمارهٔ ۱۷۹: آن سروناز کیست نهاده کلاه کژ 109شمارهٔ ۱۸۰: چو دید اشک روان مرا ستاره شناس 110شمارهٔ ۱۸۱: خنده ای زد لب تو بر من گریان که م ...111شمارهٔ ۱۸۲: منم امروز و حالتی که مپرس 112شمارهٔ ۱۸۳: دل سپردم به دلبری که مپرس 113شمارهٔ ۱۸۴: لطافت لب او بین و از زلال مپرس 114شمارهٔ ۱۸۵: تیر باران رسد از قوس قزح بر نرگس 115شمارهٔ ۱۸۶: تا به چشمت شده در ناز برابر نرگس 116شمارهٔ ۱۸۷: مشو فریفته حسن صورت ای درویش 117شمارهٔ ۱۸۸: آشیان می سازد از خس بلبل بی صبر و ...118شمارهٔ ۱۸۹: چون نهفتی آن دو رخ بگشا لب خندان ...119شمارهٔ ۱۹۰: نگار من که باشد خانه از کوی وفا د ...120شمارهٔ ۱۹۱: خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش 121شمارهٔ ۱۹۲: خط عنبرین بر شکر مکش 122شمارهٔ ۱۹۳: دم زد دل از سر غمت از سرزنش خون ک ...123شمارهٔ ۱۹۴: ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش 124شمارهٔ ۱۹۵: ای به سرم دمبدم تیغ جفای تو خوش 125شمارهٔ ۱۹۶: نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز با ...126شمارهٔ ۱۹۷: چمن کامسال بینی ناامید از فیض بار ...127شمارهٔ ۱۹۸: نه به لطف از ستم دوست توان یافت خ ...128شمارهٔ ۱۹۹: چو خوش دمیده تو را خط به گرد آن ع ...129شمارهٔ ۲۰۰: چون نسخه جمال تو خالیست از غلط 130شمارهٔ ۲۰۱: دلم که بی تو ز هیچ آرزو ندارد حظ 131شمارهٔ ۲۰۲: زآتش عشقت علم زد رشته جانم چو شمع 132شمارهٔ ۲۰۳: عمرها آن که به سویم گذری داشت دری ...133شمارهٔ ۲۰۴: کجا شد آنکه ز بغداد مستقر سلف 134شمارهٔ ۲۰۵: صوفی شهر آن به انواع فضایل متصف 135شمارهٔ ۲۰۶: حشمت میفروش بین بر در او ز هر طرف 136شمارهٔ ۲۰۷: شب نهان آن مستم از بالای سر بگذشت ...137شمارهٔ ۲۰۸: دنت منازل من کنت منه بالاشواق 138شمارهٔ ۲۰۹: به خود گمان من آن بود در بدایت عش ...139شمارهٔ ۲۱۰: بیا ساقی بیار آن باده پاک 140شمارهٔ ۲۱۱: مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک 141شمارهٔ ۲۱۲: شکر آمد ز خنده تو به تنگ 142شمارهٔ ۲۱۳: از در بسته و دیوار بلند تو به تنگ 143شمارهٔ ۲۱۴: هرکس آرد دامن صلحت به چنگ 144شمارهٔ ۲۱۵: مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل 145شمارهٔ ۲۱۶: بیا که فصل بهار است و محتسب معزول 146شمارهٔ ۲۱۷: در دهانت شک است و آن دو سه خال 147شمارهٔ ۲۱۸: قد بدا الصبح علی اسعد فال 148شمارهٔ ۲۱۹: ای پای دل ز زلفت در عنبرین سلاسل 149شمارهٔ ۲۲۰: شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم 150شمارهٔ ۲۲۱: دور از توام افتاده بر بستر درد و ...151شمارهٔ ۲۲۲: ای تنت سیم و بر و ساعد و بازو همه ...152شمارهٔ ۲۲۳: گاهی که کشی تیغ نهم گردن تسلیم 153شمارهٔ ۲۲۴: بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براند ...154شمارهٔ ۲۲۵: ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم 155شمارهٔ ۲۲۶: رخصتم ده که سر زلف سیاهت گیرم 156شمارهٔ ۲۲۷: سحر به گوشه محراب زاریی کردم 157شمارهٔ ۲۲۸: من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم 158شمارهٔ ۲۲۹: دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم 159شمارهٔ ۲۳۰: چون من بی صبر و دل خواهم که آن رو ...160شمارهٔ ۲۳۱: زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بین ...161شمارهٔ ۲۳۲: ای پیک دوست پیش آ کت دست و پا ببو ...162شمارهٔ ۲۳۳: ندیدم از دو چشمت شوختر چشم 163شمارهٔ ۲۳۴: به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم 164شمارهٔ ۲۳۵: یاد آن روزی که با خوبان سری می دا ...165شمارهٔ ۲۳۶: طره از روی چو مه بگشا که بگشاید د ...166شمارهٔ ۲۳۷: ای زده نوبت غمت ناله صبحگاهیم 167شمارهٔ ۲۳۸: شب از گریه چندان گهر سفته ام 168شمارهٔ ۲۳۹: به روز وصل پیاپی نمای دیدارم 169شمارهٔ ۲۴۰: کیم من که وصلت تمنا کنم 170شمارهٔ ۲۴۱: ز سیلی غمت از دیده خون همی بارم 171شمارهٔ ۲۴۲: نوازشنامه ای آورد باد از حضرت جان ...172شمارهٔ ۲۴۳: تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان 173شمارهٔ ۲۴۴: دانی که چیست بر رخم این اشک لاله ...174شمارهٔ ۲۴۵: خدایا به آن سرو نازم رسان 175شمارهٔ ۲۴۶: به بستان می گذر وز چهره گلها را خ ...176شمارهٔ ۲۴۷: نگارا ز درماندگان یاد می کن 177شمارهٔ ۲۴۸: نگارا شبی همنشین باش با من 178شمارهٔ ۲۴۹: بیا ای شهره در عشقت به شهر حسن مش ...179شمارهٔ ۲۵۰: تیغ مژگان را به خون عشقبازان تیز ...180شمارهٔ ۲۵۱: هرگز ندیدم رسم حبیبان 181شمارهٔ ۲۵۲: ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن 182شمارهٔ ۲۵۳: ای در دهن تنگت جلاب شکر پنهان 183شمارهٔ ۲۵۴: ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن 184شمارهٔ ۲۵۵: بود خیال تو یارم چه یار بهتر ازین 185شمارهٔ ۲۵۶: دلاکرشمه آن شاه نازنینان بین 186شمارهٔ ۲۵۷: ای تو را روی وفا با دگران 187شمارهٔ ۲۵۸: خواهم ای گل که ز شوق تو بگریم چند ...188شمارهٔ ۲۵۹: شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان 189شمارهٔ ۲۶۰: خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی ...190شمارهٔ ۲۶۱: عجب در عربده ست امروز با من ترک م ...191شمارهٔ ۲۶۲: چه کاریست خوش دل به جانان سپردن 192شمارهٔ ۲۶۳: ای ماه که می نپرسی از من 193شمارهٔ ۲۶۴: زلفت که رفت رونق مشک سیاه ازو 194شمارهٔ ۲۶۵: شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو 195شمارهٔ ۲۶۶: ای شده روی زمین زیر زمینم بی تو 196شمارهٔ ۲۶۷: ای ترک نازنین بشکن گوشه کلاه 197شمارهٔ ۲۶۸: بر رخت گل گل که تأثیر شراب انداخت ...198شمارهٔ ۲۶۹: بود جمله لطف آن زنخدان ساده 199شمارهٔ ۲۷۰: بر سر کویت ز من خشک استخوانی ماند ...200شمارهٔ ۲۷۱: بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گ ...201شمارهٔ ۲۷۲: ای ز غمزه چشم تو بر جان و دل ناوک ...202شمارهٔ ۲۷۳: حلقه زلف را گشاد مده 203شمارهٔ ۲۷۴: تو پریرویی و عالم ز تو پر دیوانه 204شمارهٔ ۲۷۵: ای ز چشمم اشک خونین ریخته 205شمارهٔ ۲۷۶: یار زلف دوتا به هم بسته 206شمارهٔ ۲۷۷: گر هر حرام بودی چون باده مست کاره 207شمارهٔ ۲۷۸: دلا بین ز توبه به کارم گره 208شمارهٔ ۲۷۹: ای سر کوی تو اقلیم بلا 209شمارهٔ ۲۸۰: از صومعه آن به که به میخانه بری پ ...210شمارهٔ ۲۸۱: ای آن که گرد مه ز خط مشکین هلالی ...211شمارهٔ ۲۸۲: گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی 212شمارهٔ ۲۸۳: چه عجب بود ز تو ای پسر که به حال ...213شمارهٔ ۲۸۴: با این همه کین با من بیدل که تو د ...214شمارهٔ ۲۸۵: یار شد شهرگرد و هر جایی 215شمارهٔ ۲۸۶: به شب فروخته رو خانه که می پرسی 216شمارهٔ ۲۸۷: ای که افسانه این دیده تر می پرسی 217شمارهٔ ۲۸۸: به سوی خویش مرا رخصت گذر ندهی 218شمارهٔ ۲۸۹: شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی 219شمارهٔ ۲۹۰: می زند راه دلم شکل سهی بالایی 220شمارهٔ ۲۹۱: داغ جفا که برکسان زآتش کین خود نه ...221شمارهٔ ۲۹۲: ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی 222شمارهٔ ۲۹۳: هرگز ای شوخ سوی خسته دلی دیدی نی 223شمارهٔ ۲۹۴: منم به کنج خرابات عشق شیفته حالی 224شمارهٔ ۲۹۵: نگارا بر گرفتاران ببخشای 225شمارهٔ ۲۹۶: هر روز که در میدان چوگان زدن آغاز ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ