به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک
شبی و روزی در تیرگی به هم نزدیک
شب فراق تو از حد گذشت کی باشد
که آید این شب محنت به صبحدم نزدیک
برست ز آفت امساک زهد هر که نشست
ز خم باده به سرچشمه کرم نزدیک
مناز گو شه دوران به جام جم که بود
سفال میکده ما به جام جم نزدیک
چو شوق قاید رهرو بود نباشد دور
گرش به دیده نماید ره حرم نزدیک
چو ریگ گرم دوصد کوه آتش است به راه
مرا چه زهره که سویت نهم قدم نزدیک
رخت ز دیده تر دامنان نگه می دار
که کم نهد کسی آیینه را به نم نزدیک
ز علم و فضل چه لافم که دهر می سنجد
متاع بیش ز بیشم به کم ز کم نزدیک
مباش غمزده جامی که کاروان وجود
رسیده است به سرمنزل عدم نزدیک
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.