به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن
ناگشته مه نو پر نوری ندهد پنهان
نشکفت دلم تا تو بر من ندمیدی دم
بی باد بهار اری غنچه نشود خندان
عشق تو خلاصم کرد از بند خردمندی
یاد تو فراغم داد از پند خردمندان
زان ابروی پر چینم چندان ترشی دادی
کز سیب زنخدانت شد کند مرا دندان
روزی که شود زندان دور از تو جهان برمن
از یاد رخت برخود گلشن کنم آن زندان
در طوف درت شبها دنبال سگت گردم
زان گونه که گردد سگ دنبال خداوندان
جامی ز بتان تنها می گرید و می سوزد
همچون پدر مشفق از فرقت فرزندان
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.