به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای که افسانه این دیده تر می پرسی
حال این غرقه به خوناب جگر می پرسی
نیست بر مردم روشن بصر این پوشیده
پرس ازین جان ودل سوخته گر می پرسی
دیده بر طلعت خوبان نگشایی زنهار
ای که از فتنه ارباب نظر می پرسی
عیب در مذهب ما زهد و هنر عشق بود
گفتم اینک اگر از عیب و هنر می پرسی
از پی شرب شبانه منم و جام صبوح
چندم از شغل شب و ورد سحر می پرسی
جامیا چند درین چارسوی کون و فساد
می نشینی و ز آفاق خبر می پرسی
زانچه ناچار توبا بی خبری ساخته ای
وز چپ و راست خبرهای دگر می پرسی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.