به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
یار شد شهرگرد و هر جایی
جاکن ای دل به کنج تنهایی
رخش آلوده نظرها شد
نظر خود به وی چه آلایی
چون ز معشوقیش نیاسودی
به که از عاشقی برآسایی
گر چه بینایی بصرها شد
طلعت او به حسن و زیبایی
همنشین دیدنش به هر سفله
داد بیزاریم ز بینایی
شهره گشته ست گل به خود رویی
واو ز گل شهره تر به خودرایی
پیری و لاف عشق جامی چند
به کزین گفت و گوی بازآیی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.