به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گر هر حرام بودی چون باده مست کاره
همواره مست بودی شیخ حرامخواره
حاشا که باده نوشان ریزند جرعه بر وی
اندیشه های پنهان گر سازد آشکاره
عارف به کنج خلوت خاموش و سر عرفان
با این و آن مقلد گفته هزارباره
در قعر بحر ماهی بسته دهان و غوکان
بگشاده لب به دعوی بی معنی ازکناره
دیوانه وار واعظ گوید سخن پریشان
گرد آمده گروهی بر وی پی نظاره
سر رشته تعلق نگسسته صوفی از خود
بخیه زدن چه سودش بر دلق پاره پاره
گیرند چون شماره جامی مقلدان را
کن جهد آنکه باشی بیرون ازان شماره
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.