جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۱۱: مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک شبی و روزی در تیرگی به هم نزدیک شب فراق تو از حد گذشت کی باشد که آید این شب محنت به صبحدم نزدیک برست ز آفت امساک زهد هر که نشست ز خم باده به سرچشمه کرم نزدیک مناز گو شه دوران به جام جم که بود سفال میکده ما به جام جم نزدیک چو شوق قاید رهرو بود نباشد دور گرش به دیده نماید ره حرم نزدیک چو ریگ گرم دوصد کوه آتش است به راه مرا چه زهره که سویت نهم قدم نزدیک رخت ز دیده تر دامنان نگه می دار که کم نهد کسی آیینه را به نم نزدیک ز علم و فضل چه لافم که دهر می سنجد متاع بیش ز بیشم به کم ز کم نزدیک مباش غمزده جامی که کاروان وجود رسیده است به سرمنزل عدم نزدیک جامی هروی