کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تیغ مژگان را به خون عشقبازان تیز کن

    غمزه را در قتل پاکان خنجر خونریز کن

    با چنین شکل پر آشوب آ برون یک بامداد

    شهر را درمانده غوغای رستاخیز کن

    تلخ کامم از ترشرویی تو بهر خدا

    زان دولب یک خنده شیرین شورانگیزکن

    زاهدا گر بار خواهی در صف دردی کشان

    سبحه بفکن وز سبوی باده دست آویز کن

    خفته ام چون چشم تو بیمار پرسش کن مرا

    شربت بیماریم از لفظ شهد امیز کن

    می نشانم زآستانت ازسرشک دیده گرد

    خون ناب است این نه آب ای جان ازین پرهیز کن

    شد هری جامی ز ظلم غمزه ترکان خراب

    روی در محروسه شیراز یا تبریز کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha