کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای صیقل جبین تو داده جلای روح

    در دل بود خیال تو تن را به جای روح

    ای نسبت صفای بتان با وجود تو

    چون نسبت کدورت تن با صفای روح

    خود گو که از تو چون گسلم چون تویی مرا

    محنت زدای قالب و راحت فزای روح

    جان را گداختم به هوای تنت بلی

    تن را کنند اهل ارادت فدای روح

    روحم خبر ز عشق ازل می دهد کجاست

    روحانیی که گوش کند ماجرای روح

    روح الله آن نفس که ز روح القدس گرفت

    لعل لبت به آن زند اکنون صلای روح

    تو روح جامیی و می لعل چون خوری

    باشد تو را غذای تن او را غذای روح

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha