کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آشیان می سازد از خس بلبل بی صبر و هوش

    می کند ز اغیار حال خویش را خاشاک پوش

    وقت گل باشد غنیمت جز به عشرت مگذران

    دمبدم در گوش هوشم گوید این معنی سروش

    روی همت کی کند در مسند تمکین شاه

    چون نهد بر خم می پشت فراغت میفروش

    ضعف پیری را دوا کردم طلب گفت آن حکیم

    نوجوانی جوی و بر رویش شراب لعل نوش

    در چمن از لذت گفت و شنید وصف تو

    غنچه ها یکسر دهان گشتند و گلها جمله گوش

    داغ بر دل رخنه بر جان سر به صحرا داده ای

    گله گله بی زبانان را بدین داغ و دروش

    رخ نمودی جامی از وصف تو چون بندد زبان

    کار بلبل نیست وقت گل که بنشیند خموش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha