کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رقم می زد قلم وصف لب لعل تو بر کاغذ

    قلم شد نیشکر وز نیشکر غرق شکر کاغذ

    تنک دل را چه طاقت پیش طعن حاسدان آری

    نیارد تاب زخم تیر چون باشد سپر کاغذ

    بود کز زیر پا برداری و خوانی غم خود را

    به خون دل نویسم وافکنم در رهگذر کاغذ

    نشاید بر تو باد گرم و سرد ای شمع می خواهم

    که چون فانوس سازم خانه ات را بام و در کاغذ

    به کاغذهای رنگین چون بود مایل دل طفلان

    کنم در نامه تو لعل از خون جگر کاغذ

    پیام رقت خود داد دل از کوی تو جان را

    چو آن یاری که بفرستد به یاری از سفر کاغذ

    دل جامی ز بحر شعر باشد مخزن گوهر

    ازان مخزن به دامن می برد اینک گهر کاغذ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha