به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگز
یا سرو چو بالای تو موزون نه و هرگز
گردد خجل از روی تو خورشید فلک روز
شب با تو برآید مه گردون نه و هرگز
سر در خم زلف تو بود خلق جهان را
باشد کس ازین سلسله بیرون نه و هرگز
خونریز مرا کن به غم خویش حواله
تیغت سزد آلوده بدین خون نه و هرگز
فردا که فتد کار به میزان عدالت
چربد ز غم من غم مجنون نه و هرگز
دارم به دل از مار سر زلف تو زخمی
بهتر شود این زخم به افسون نه و هرگز
عهد تو و جامی ز ازل تا ابد آمد
هرگز شود این عهد دگرگون نه و هرگز
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.