به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند
بوسه بر یاد لبت بر لب پیمانه زدند
زاهدان سبحه به کف عازم آن بزم شدند
رقم نقل چو بر سبحه صد دانه زدند
صوفیان را دهن از ورد سحر بربستند
بس که بر صومعه ها نعره مستانه زدند
بود مرغان اولی اجنحه را روی به عشق
لیکن آن شعله به بال و پر پروانه زدند
گر به شاهان نرسد نقد محبت چه عجب
علم دولت این گنج به ویرانه زدند
آشنا را کف راحت که نهادند به دل
دست رد بود که بر سینه بیگانه زدند
شرح احوال پریشانی ما ریخت فرو
چون سر زلف پریشان تو را شانه زدند
ساغر داد بر ارباب خرد پیمودند
سنگ بیداد به جام من دیوانه زدند
جامیا گوش فروبند ز افسانه دهر
که همه خواب درین عشوه ده افسانه زدند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.