به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد
بین که هر دم فلک از پرده چه بیرون آرد
من که از خود شده ام گم ز غمت در عجبم
که به سر وقت من گمشده پی چون آورد
اشک خون ریز شب ای دل چو به غم بس نایی
شه چو عاجز شود از خصم شبیخون آرد
رنگ خوارزم شود موج زنان دریایی
سیل اشک من اگر روی به جیحون آرد
روزی ناقه محمل کش لیلی بادا
هر گیا کابر بهار از گل مجنون آرد
به بهای سر یک موی ز زلفت نرسد
طالب وصل تو گر گنج فریدون آرد
چون پری می رمی از مردم و جامی حیران
که به غمخانه خویشت به چه افسون آرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.