کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بروز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران را
    که یاران در چنین روزی بکار آیند یاران را
    عجب خاری خلید از نو گلی در سینه ریشم!
    که برد از خاطر من خار خار گل عذاران را
    ز ناز امروز با اغیار خندان میرود آن گل
    دریغا! تازه خواهد کرد داغ دل فگاران را
    بصد امید عزم کوی او دارند مشتاقان
    خداوندا، بامیدی رسان امیدواران را
    تو، ای فارغ، که عزم باغ داری سوی ما بگذر
    که در خون جگر چون لاله بینی داغداران را
    اگر من بلبلم، اما تو آن گل برگ خندانی
    که از باغ تو بویی بس بود من هزاران را
    هلالی کیست؟ کان مه توسن برانگیزد بقتل او
    بخون این چنین صیدی چه حاجت شهسواران را؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha