کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر گذر افتد، چو باد صبح، بر خاک منش
    همچو گرد از خاک برخیزم، بگیرم دامنش
    در هوایش گر رود ذرات خاک من بباد
    از هوا داری در آیم ذره وار از روزنش
    آن پریرو را چه لایق کلبه تاریک دل؟
    مردم چشمست، بنشانم بچشم روشنش
    گر شبی لطف تنش بر پیرهن ظاهر شود
    از خوشی دیگر نگنجد در قبا پیراهنش
    از لطافت دم مزن، ای گل، بآن نازک بدن
    زانکه گردم می زنی آزرده می گردد تنش
    تا بگردن غرق خونم، دیده بر راه امید
    گر بخون ریزم نیاید، خون من در گردنش
    خاک شد مسکین هلالی در ره آن شهسوار
    تا لگدکوب جفا گردد چو نعل توسنش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha