کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مردم و خود را ز غمهای جهان کردم خلاص
    عالمی را هم ز فریاد و فغان کردم خلاص
    در غم عشق جوانی می شنیدم پند پیر
    خویشتن را از غم پیر و جوان کردم خلاص
    خوش زمانی دست داد از عالم مستی مرا
    کز دو عالم خویش را در یک زمان کردم خلاص
    بر سر بازار رمزی گفتم از سودای عشق
    مردمان را از غم سود و زیان کردم خلاص
    گفتمش: آخر هلالی را ز هجران سوختی
    گفت: او را از بلای جاودان کردم خلاص

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha