کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو از من فارغ و من از تو دارم صد پریشانی
    نمی دانم تغافل می کنی، یا خود نمی دانی
    کنون تا می توانی از جفا کردن پشیمان شو
    که بعد از کشتنم سودی نمی دارد پشیمانی
    قدت بر جان مردم فتنه شد، باری، چه خوش باشد؟
    اگر بنشینی و این فتنه را از پای بنشانی
    دلم گر سوختی، بگذار، باری، استخوانم را
    که می خواهم سگ کوی ترا خوانم بمهمانی
    هلالی، دشمنست آن ماه و او را دوست میدارم
    محبت بین که: از جان دوستم با دشمن جانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha