کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز روی ناز و حیا منعم از نیاز کنی
    نیازمند توام، گر هزار ناز کنی
    گهی که جانب احباب چشم باز کنی
    بهر نیاز که بینی هزار ناز کنی
    همیشه باز کنی چشم لطف سوی کسان
    چو گویمت که: مکن، از ستیزه باز کنی
    ز پیش دیده ما گر نهان شدی چه عجب؟
    فرشته خویی و از مردم احتراز کنی
    زمان وصل تو عمر منست، وه! چه شود
    اگر نشینی و عمر مرا دراز کنی؟
    هزار سجده کنی، جان من، بآن نرسد
    که بر جنازه مقتول خود نماز کنی
    دلا، زدی نفس گرم و آب شد جگرم
    نعوذ بالله، اگر آه جان گداز کنی
    نیاز خویش، هلالی، بخلق عرضه مده
    خوش آنکه روی بدرگاه بی نیاز کنی!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha