کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن کف پا بر زمین حیفست، ای سرو سهی
    چشم آن دارم که: دیگر پای بر چشمم نهی
    تا سر از جیب خجالت بر ندارد آفتاب
    خیمه بر دامان صحرا زن چو ماه خرگهی
    می روی بر اوج خوبی، فارغ از بیم زوال
    با تو خورشید فلک را نیست تاب همرهی
    دل بدست تست، من از بندگی جان می کنم
    نی ز من جان می ستانی، نی مرا جان میدهی
    بر امید آنکه خاکم خشت دیوارت شود
    بر سر کویت ز شادی می کنم قالب تهی
    ناچشیده میوه مقصود بد حالم، ولی
    دارم از سیب زنخدان تو امید بهی
    گر هلالی را فلک سازد گدای درگهت
    بر سر کوی تو یابد منصب شاهنشهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha