هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۱۴: آن کف پا بر زمین حیفست، ای سرو سهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن کف پا بر زمین حیفست، ای سرو سهی چشم آن دارم که: دیگر پای بر چشمم نهی تا سر از جیب خجالت بر ندارد آفتاب خیمه بر دامان صحرا زن چو ماه خرگهی می روی بر اوج خوبی، فارغ از بیم زوال با تو خورشید فلک را نیست تاب همرهی دل بدست تست، من از بندگی جان می کنم نی ز من جان می ستانی، نی مرا جان میدهی بر امید آنکه خاکم خشت دیوارت شود بر سر کویت ز شادی می کنم قالب تهی ناچشیده میوه مقصود بد حالم، ولی دارم از سیب زنخدان تو امید بهی گر هلالی را فلک سازد گدای درگهت بر سر کوی تو یابد منصب شاهنشهی هلالی جغتایی