کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من سگ یارم و آن نیست که بیگانه شوم
    لیک می ترسم از آن روز که دیوانه شوم
    ای فلک، شمع شب افروز مرا سوی من آر
    تا بگرد سر او گردم و پروانه شوم
    من همان روز که افسون تو دیدم گفتم
    که: ببیداری شبهای غم افسانه شوم
    از در خانقه و مدرسه کارم نگشود
    بعد ازین خاک نشین در می خانه شوم
    در سرم هست که: چون خاک شود قالب من
    بهوای لب میگون تو پیمانه شوم
    نرگس مست ترا خواب صبوح این همه چیست؟
    خیز، تا کشته آن نرگس مستانه شوم
    بی مه خویش، هلالی، چه کنم عالم را؟
    گنج چون نیست، چرا ساکن ویرانه شوم؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha