کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتیم: چون زنده مانی در غم هجران من؟
    خواستم مرگ خود، اما بر نیامد جان من
    درد من عشقست و درمانش بغیر از صبر نیست
    چون کنم؟ کز درد مشکل تر بود درمان من
    من خود از جان بنده ام فرمان عشقت را، ولی
    تا چه فرماید مرا این بخت نافرمان من؟
    شمه ای ناگفته از سوز دلم، شهری بسوخت
    آه! اگر ظاهر شود این آتش پنهان من!
    وه! چه روی آتشینست آن؟ که گاه دیدنش
    شعله ها، پندارم افتادست در مژگان من
    بس که من مدهوش و حیرانم ز چشم مست او
    هر کرا چشمیست می باید شدن حیران من
    چون هلالی گوشه چشمی گدایی میکنم
    گه گهی سوی گدای خود نگر، سلطان من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha