کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان من، گاهی سخن کن ز آن لب و کامی بده
    ور سخن با عاشقان حیفست، دشنامی بده
    چون دل از دست تو بی آرام شد، بهر خدا
    بر دلم دستی نه و یک لحظه آرامی بده
    میکنم پیش تو عرض حال بی سامان دل
    گر توانی قصه او را سرانجامی بده
    ساقیا، از آتش دل شعله در جانم فتاد
    تا زنم آبی بر آتش، لطف کن، جامی بده
    تا ترا فارغ شود خاطر ز سختی های دهر
    چند روزی دل بدست نازک اندامی بده
    جان من در حسرت آن ساعد سیمین بسوخت
    چند سوزی بیدلان را؟ وعده کامی بده
    ناصحا، پند تو از طعن هلالی تا بکی؟
    ای نکو نام دو عالم، ترک بدنامی بده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha