کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقد جان را در بهای زلف جانان می دهم
    عاشقم و ز بهر سودای چنین جان می دهم
    ای که از حال من آشفته می پرسی، مپرس
    کز پریشانی خبرهای پریشان می دهم
    پیش آن لب زار می میرم، زهی حسرت! که من
    تشنه لب جان بر کنار آب حیران می دهم
    این چنین کز چشم من هر گوشه می بارد سرشک
    عاقبت از گریه مردم را بتوفان می دهم
    دور ازو، هجران، اگر قصد هلاک من کند
    عمر خود می بخشم و جان را بهجران می دهم
    هر که روزی دل بخوبان داد، آخر جان دهد
    وای جان من! که آخر دل بایشان می دهم
    در غم هجران، هلالی، از فغان منعم مکن
    زانکه من تسکین درد خود بافغان می دهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha