کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه حالست این؟ که: هر گه در جمالت یک نظر بینم
    شوم بی هوش و نتوانم که یک بار دگر بینم
    ز هجرت تیره تر شد روزم از شب، لیک می خواهم
    که هر روزی ترا از روز دیگر خوب تر بینم
    تو مست باده نازی و حال من نمی دانی
    نمی دانم ترا تا چند از خود بی خبر بینم؟
    بسویت آیم و رویت نبینم، وه! چه حالست این؟
    که آنجا بهر دیدار آیم و دیوار و در بینم؟
    شب غم دیده بستم، تا نبینم بی تو عالم را
    چه باشد، گر گشایم چشم و این شب را سحر بینم؟
    چنین کز محنت و خواری فتادم در نگونساری
    بنای عمر خود را دم بدم زیر و زبر بینم
    فغان! کز گردش گردون نبینم هرگز آن مه را
    وگر بینم، پس از عمری، چو عمرش در گذر بینم
    هلالی، گر ببینم آسمان را زیر پای خود
    چنان نبود که خاک آستانش زیر سر بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha