کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیدست، برون آی، که حیران تو گردم
    قربان خودم ساز، که قربان تو گردم
    خاکم برهت، جلوه کنان، رخش برانگیز
    تا خیزم و گرد سر میدان تو گردم
    جمعیت آسوده دلان از دل جمعست
    جمعیت من آن که، پریشان تو گردم
    زین گونه که از شادی وصلت خبری نیست
    مشکل که خلاص از غم هجران تو گردم
    من عاجزم از خدمت مهمان خیالت
    این خود چه خیالست که مهمان تو گردم؟
    تا یافتم از شادی وصل تو حیاتی
    ترسم که: هلاک از غم هجران تو گردم
    بر خاک درت من که و تشریف غلامی؟
    ای کاش! توانم سگ دربان تو گردم
    گفتی که: بجان بنده ما باش، هلالی
    تا جان بودم بنده فرمان تو گردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha