هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰۴: گر گذر افتد، چو باد صبح، بر خاک منش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر گذر افتد، چو باد صبح، بر خاک منش همچو گرد از خاک برخیزم، بگیرم دامنش در هوایش گر رود ذرات خاک من بباد از هوا داری در آیم ذره وار از روزنش آن پریرو را چه لایق کلبه تاریک دل؟ مردم چشمست، بنشانم بچشم روشنش گر شبی لطف تنش بر پیرهن ظاهر شود از خوشی دیگر نگنجد در قبا پیراهنش از لطافت دم مزن، ای گل، بآن نازک بدن زانکه گردم می زنی آزرده می گردد تنش تا بگردن غرق خونم، دیده بر راه امید گر بخون ریزم نیاید، خون من در گردنش خاک شد مسکین هلالی در ره آن شهسوار تا لگدکوب جفا گردد چو نعل توسنش هلالی جغتایی