هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴: بروز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بروز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران را که یاران در چنین روزی بکار آیند یاران را عجب خاری خلید از نو گلی در سینه ریشم! که برد از خاطر من خار خار گل عذاران را ز ناز امروز با اغیار خندان میرود آن گل دریغا! تازه خواهد کرد داغ دل فگاران را بصد امید عزم کوی او دارند مشتاقان خداوندا، بامیدی رسان امیدواران را تو، ای فارغ، که عزم باغ داری سوی ما بگذر که در خون جگر چون لاله بینی داغداران را اگر من بلبلم، اما تو آن گل برگ خندانی که از باغ تو بویی بس بود من هزاران را هلالی کیست؟ کان مه توسن برانگیزد بقتل او بخون این چنین صیدی چه حاجت شهسواران را؟ هلالی جغتایی