کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بکویت عاشق زار و دل غمگین غریب
    چون زید بیچاره عاشق؟ چون کند مسکین غریب؟
    پرسش حال غریبان رسم و آیینست، لیک
    هست در شهر شما این رسم و این آیین غریب
    در خم زلف کجت دلها غریب افتاده اند
    زلف تو شام غریبانست و ما چندین غریب
    وقت دشنامم بشکر خنده لب بگشا، که هست
    در میان تلخ گفتن خنده شیرین غریب
    سر ز بالین غریبی بر ندارد تا بحشر
    گر طبیبی چون تو یابد بر سر بالین غریب
    بسکه باشد شاد هر کس با رفیقان در وطن
    رو بدیوار غم آرد خسته غمگین غریب
    بر سر کویت هلالی بس غریب و بی کسست
    آخر، ای شاه غریبان، لطف کن بر این غریب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha