کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از حال و دل و دیده مپرسید که چون شد؟
    خون شد دل و از رهگذر دیده برون شد
    ما بی خبران، چون خبر از خویش نداریم
    حال دل آواره چه دانیم که چون شد؟
    دل خون شد و از دست هنوزش نگذاری
    بگذار، خدا را، که دل از دست تو خون شد
    تا باد صبا در شکن زلف تو ره یافت
    بهر دل ما سلسله جنبان جنون شد
    کردیم بامید وفا صبر، ولیکن
    هر چند که کردیم جفای تو فزون شد
    هر قصر امیدی، که برافراخته بودیم
    از سیل فراق تو بیک بار نگون شد
    در عشق تو گویند: بشد کار هلالی
    کاری که مراد دل او بود کنون شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha