به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

هلالی جغتایی

هلالی جغتاییغزل هاغزل شمارهٔ ۱۸۷: با رخ زرد آمدم سوی درت، ای سروناز

980عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با رخ زرد آمدم سوی درت، ای سروناز
یعنی آوردم بخاک درگهت روی نیاز
دولت حسن و جوانی یک دو روزی بیش نیست
در نیاز ما نگر، چندین بحسن خود مناز
عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
یا شبم کوتاه می بایست، یا عمرم دراز
تاب بیماری ندارم بیش ازینها، ای فلک
یا نسیم روح پرور، یا سموم جان گداز
مردم چشم هلالی پاک می بازد نظر
رو متاب، ای نازنین، از مردمان پاکباز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل شمارهٔ ۱۸۶: حاش لله! کز رخت چشم افگنم سوی ...2غزل شمارهٔ ۱۸۷: با رخ زرد آمدم سوی درت، ای سر ...3غزل شمارهٔ ۱۸۸: برو، ای نرگس رعنا، تو باین چش ...4غزل شمارهٔ ۱۸۹: قد تو عمر درازست و سرو گلشن ن ...5غزل شمارهٔ ۱۹۰: یار من، وه! که مرا یار نداند ...6غزل شمارهٔ ۱۹۱: از آن چه سود که نوروز شد جهان ...7غزل شمارهٔ ۱۹۲: برخیز طبیبا، که دل آزرده ام ا ...8غزل شمارهٔ ۱۹۳: عمر رفت و از تو ما را صد پریش ...9غزل شمارهٔ ۱۹۴: عید شد، هر گوشه، خلقی ماه نو ...10غزل شمارهٔ ۱۹۵: کار من از جمله عالم همین عشقس ...11غزل شمارهٔ ۱۹۶: کام از آن لب مشکل و ما را غم ...12غزل شمارهٔ ۱۹۷: یار من با دگران یار شد، افسوس ...13غزل شمارهٔ ۱۹۸: زاهد، بکنج صومعه می نوش و مست ...14غزل شمارهٔ ۱۹۹: دردمندم، گر مرا درمان نباشد، ...15غزل شمارهٔ ۲۰۰: آه! از آن شوخ، که تا سر نشود ...16غزل شمارهٔ ۲۰۱: آه! از آن ماه مسافر، که نیامد ...17غزل شمارهٔ ۲۰۲: آنکه از آب حیات آزرده می گردد ...18غزل شمارهٔ ۲۰۳: زبان او، که ندیدم ز تنگی دهنش 19غزل شمارهٔ ۲۰۴: گر گذر افتد، چو باد صبح، بر خ ...20غزل شمارهٔ ۲۰۵: روزی که بر لب آید جانم در آرز ...21غزل شمارهٔ ۲۰۶: کار من فریاد و افغانست، دور ا ...22غزل شمارهٔ ۲۰۷: ای شاه حسن، جور مکن بر گدای خ ...23غزل شمارهٔ ۲۰۸: ای کجی آموخته پیوسته از ابروی ...24غزل شمارهٔ ۲۰۹: مردم و خود را ز غمهای جهان کر ...25غزل شمارهٔ ۲۱۰: وای! که جانم نشد از غم هجران ...26غزل شمارهٔ ۲۱۱: عاشقان را نه گل و باغ و بهارس ...27غزل شمارهٔ ۲۱۲: گر من ز شوق خویش نویسم بیار خ ...28غزل شمارهٔ ۲۱۳: ترک یاری کردی، از وصل تو یارا ...29غزل شمارهٔ ۲۱۴: ما که از سوز تو در گریه زاریم ...30غزل شمارهٔ ۲۱۵: مهوشان در نظر کج نظرانند، دری ...31غزل شمارهٔ ۲۱۶: خوبان، اگر چه هر طرفی می کشند ...32غزل شمارهٔ ۲۱۷: وه! که رفت آن شوخ و بر ما کرد ...33غزل شمارهٔ ۲۱۸: نیست غم، گر شد گریبان من از غ ...34غزل شمارهٔ ۲۱۹: ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جم ...35غزل شمارهٔ ۲۲۰: ظاهر نکنم پیش رقیبان الم دل 36غزل شمارهٔ ۲۲۱: نه رفیقی، که بود در پی غمخوار ...37غزل شمارهٔ ۲۲۲: آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بو ...38غزل شمارهٔ ۲۲۳: ای در دلم ز آتش عشق تو صد الم 39غزل شمارهٔ ۲۲۴: نیست حد آن که گویم: بنده روی ...40غزل شمارهٔ ۲۲۵: عجب شکسته دل و زار و ناتوان ش ...41غزل شمارهٔ ۲۲۶: روزی که در فراق جمال تو بوده ...42غزل شمارهٔ ۲۲۷: ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده ...43غزل شمارهٔ ۲۲۸: بیار بی وفا عمری وفا کردم ندا ...44غزل شمارهٔ ۲۲۹: هر شب بسر کوی تو از پای در اف ...45غزل شمارهٔ ۲۳۰: براهت بینم و از بیخودی بر رهگ ...46غزل شمارهٔ ۲۳۱: اگر چون خاک پامالم کنی، خاک د ...47غزل شمارهٔ ۲۳۲: بصد امید هر دم گرد آن دیوار و ...48غزل شمارهٔ ۲۳۳: عیدست، برون آی، که حیران تو گ ...49غزل شمارهٔ ۲۳۴: ز پیر میکده عمری در التماس شد ...50غزل شمارهٔ ۲۳۵: کاشکی! خاک حریم حرمت می بودم 51غزل شمارهٔ ۲۳۶: دو روز شد که ز درد فراق بیمار ...52غزل شمارهٔ ۲۳۷: من نه آنم که دل خویش مشوش دار ...53غزل شمارهٔ ۲۳۸: یار آمد و من طاقت دیدار ندارم 54غزل شمارهٔ ۲۳۹: عمر رفته است و کنون آفت جانی ...55غزل شمارهٔ ۲۴۰: هر زمان بر صف خوبان بتماشا گذ ...56غزل شمارهٔ ۲۴۱: خواهم که: بزیر قدمت زار بمیرم 57غزل شمارهٔ ۲۴۲: بخاک من گذری کن، چو در وفای ت ...58غزل شمارهٔ ۲۴۳: پس از عمری، که خود را بر سر ک ...59غزل شمارهٔ ۲۴۴: مگو افسانه مجنون، چو من در ان ...60غزل شمارهٔ ۲۴۵: اگر خوانی درونم، بنده این خان ...61غزل شمارهٔ ۲۴۶: چو بخت نیست که شایسته وصال تو ...62غزل شمارهٔ ۲۴۷: تا عمر بود، در هوس روی تو باش ...63غزل شمارهٔ ۲۴۸: مرا چه زهره؟ که گویم: غلام رو ...64غزل شمارهٔ ۲۴۹: یار گفت: از ما بکن قطع نظر، گ ...65غزل شمارهٔ ۲۵۰: من که باشم که می لعل بآن ماه ...66غزل شمارهٔ ۲۵۱: چون قامت آن سرو سهی کرد هلاکم 67غزل شمارهٔ ۲۵۲: مشکل که رود داغت هرگز ز دل چا ...68غزل شمارهٔ ۲۵۳: گر بخاکم گذرد یوسف گل پیرهنم 69غزل شمارهٔ ۲۵۴: هر شبی گویم که: فردا ترک این ...70غزل شمارهٔ ۲۵۵: خود را نشان ناوک بد خوی خود ک ...71غزل شمارهٔ ۲۵۶: با تو خواهم شرح غمهای دل محزو ...72غزل شمارهٔ ۲۵۷: دل را ز چاک سینه توانم برون ک ...73غزل شمارهٔ ۲۵۸: آهم شنید و رنجه شد آن ماه چون ...74غزل شمارهٔ ۲۵۹: ای تو آرام دل و جان، از تو دو ...75غزل شمارهٔ ۲۶۰: گر جفایی رفت، از جانان جدایی ...76غزل شمارهٔ ۲۶۱: جان من، جان و دل خویش نثار تو ...77غزل شمارهٔ ۲۶۲: بهار میرسد، اما بهار را چه کن ...78غزل شمارهٔ ۲۶۳: دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم 79غزل شمارهٔ ۲۶۴: دوستان، عاشقم و عاشق زارم، چه ...80غزل شمارهٔ ۲۶۵: یار بی رحم و من از درد بجانم، ...81غزل شمارهٔ ۲۶۶: دلم ز دست شد، از دست دل چه چا ...82غزل شمارهٔ ۲۶۷: آنکه از درد دل خود بفغانست من ...83غزل شمارهٔ ۲۶۸: کدام صبح سعادت بود مبارک ازین ...84غزل شمارهٔ ۲۶۹: چه حالست این؟ که: هر گه در جم ...85غزل شمارهٔ ۲۷۰: تا کی بدرت آیم و دیدار نبینم 86غزل شمارهٔ ۲۷۱: از پی آن دلبر شیرین شمایل می ...87غزل شمارهٔ ۲۷۲: عید شد، بخرام، تا مدهوش و حیر ...88غزل شمارهٔ ۲۷۳: جلوه های قد دلجوی ترا بنده شو ...89غزل شمارهٔ ۲۷۴: من سگ یارم و آن نیست که بیگان ...90غزل شمارهٔ ۲۷۵: چنان از پا فگند امروزم آن رفت ...91غزل شمارهٔ ۲۷۶: ای که از خوبان مراد ما تویی م ...92غزل شمارهٔ ۲۷۷: نقد جان را در بهای زلف جانان ...93غزل شمارهٔ ۲۷۸: خرم آن روز کزین محنت و غم باز ...94غزل شمارهٔ ۲۷۹: بحمدالله! که جان بر باد رفت و ...95غزل شمارهٔ ۲۸۰: خراب یک نظر از چشم نیم خواب ت ...96غزل شمارهٔ ۲۸۱: هر خوبییی، که از همه خوبان شن ...97غزل شمارهٔ ۲۸۲: روز عیدست، سر راهگذاری گیریم 98غزل شمارهٔ ۲۸۳: زهی سعادت! اگر خاک آن حرم باش ...99غزل شمارهٔ ۲۸۴: خیز، تا امروز با هم ساغر صهبا ...100غزل شمارهٔ ۲۸۵: ای سگ آن سر کو، ما و تو یاران ...101غزل شمارهٔ ۲۸۶: نوبهارست، بیا، تا قدحی نوش کن ...102غزل شمارهٔ ۲۸۷: شام عید، آن به، که منزل بر سر ...103غزل شمارهٔ ۲۸۸: ای گل، از شکل تو با ناز و خرا ...104غزل شمارهٔ ۲۸۹: یارب، غم بیرحمی جانان بکه گوی ...105غزل شمارهٔ ۲۹۰: ساخت گدای درگهت مرحمت الهیم 106غزل شمارهٔ ۲۹۱: ای ماه من و شاه سپاه همه خوبا ...107غزل شمارهٔ ۲۹۲: من گرفتار و تو در بند رضای دگ ...108غزل شمارهٔ ۲۹۳: ای پریچهره من، چند نشینی بکسا ...109غزل شمارهٔ ۲۹۴: صبح امید همانست و رخ یار همان 110غزل شمارهٔ ۲۹۵: در قبای ارغوانی قد آن سروران 111غزل شمارهٔ ۲۹۶: مشکل غمیست عشق، که گفتن نمی ت ...112غزل شمارهٔ ۲۹۷: منم، چون غنچه، در خوناب زان گ ...113غزل شمارهٔ ۲۹۸: جان بحسرت نتوان بی رخ جانان د ...114غزل شمارهٔ ۲۹۹: اگر برای تو مردن، چه باک از آ ...115غزل شمارهٔ ۳۰۰: خط ریحانش رقم بر نسترن خواهد ...116غزل شمارهٔ ۳۰۱: ای معلم، خاطر غمدیده من شاد ک ...117غزل شمارهٔ ۳۰۲: عید قربان شد، بیا عاشق کشی بن ...118غزل شمارهٔ ۳۰۳: ای دل، بکوی او مرو، از بیخودی ...119غزل شمارهٔ ۳۰۴: از رشک سوختم، برقیبان سخن مکن 120غزل شمارهٔ ۳۰۵: برخیز و بسر وقت اسیران گذری ک ...121غزل شمارهٔ ۳۰۶: نظاره کن در آینه خود را، حبیب ...122غزل شمارهٔ ۳۰۷: از فراق آن پری هر دم فزون شد ...123غزل شمارهٔ ۳۰۸: گر جدا سازی بتیغ جور بند از ب ...124غزل شمارهٔ ۳۰۹: بخاک پای تو، ای سرو ناز پرور ...125غزل شمارهٔ ۳۱۰: پشت و پناه من بود، دیوار دلبر ...126غزل شمارهٔ ۳۱۱: در کوی بتان نیست کسی زار تر ا ...127غزل شمارهٔ ۳۱۲: نه رحم در دل یار و نه صبر در ...128غزل شمارهٔ ۳۱۳: تا بکی تند شوی بهر جفای دل من 129غزل شمارهٔ ۳۱۴: ای قدت نازک نهال جویبار چشم م ...130غزل شمارهٔ ۳۱۵: فدای آن سگ کو باد جان ناتوان ...131غزل شمارهٔ ۳۱۶: گفتیم: چون زنده مانی در غم هج ...132غزل شمارهٔ ۳۱۷: خوش آنکه در همه روی زمین تو ب ...133غزل شمارهٔ ۳۱۸: گهی لطفست و گاهی قهر کار دلرب ...134غزل شمارهٔ ۳۱۹: بهر خون ریز دلم، ترک کمان ابر ...135غزل شمارهٔ ۳۲۰: شهید عشقم و از خاک من خون داد ...136غزل شمارهٔ ۳۲۱: مسلمانان، مرا جان خواهد آمد ا ...137غزل شمارهٔ ۳۲۲: مردم از درد و نگفتی: دردمند م ...138غزل شمارهٔ ۳۲۳: دلا، زان لب زلال خضر می خواهی ...139غزل شمارهٔ ۳۲۴: آخر، ای آرام جان، سوی دل افگا ...140غزل شمارهٔ ۳۲۵: من و تخیل حسنت، چه یار بهتر ا ...141غزل شمارهٔ ۳۲۶: روز نوروزست و ما را مجلس افرو ...142غزل شمارهٔ ۳۲۷: عاشقم کردی و گفتی با رقیب تند ...143غزل شمارهٔ ۳۲۸: خوش باشد اگر باشم در طرف چمن ...144غزل شمارهٔ ۳۲۹: ندارم قوت اظهار درد خویشتن با ...145غزل شمارهٔ ۳۳۰: چنان بلند نشد سرو ناز پرور او 146غزل شمارهٔ ۳۳۱: آنکه رفت امروز و صد دل می رود ...147غزل شمارهٔ ۳۳۲: خاکم بره پیک حریم حرم او 148غزل شمارهٔ ۳۳۳: چند گیرد جام می کام از لب میگ ...149غزل شمارهٔ ۳۳۴: خواهم فگندن خویش را پیش قد رع ...150غزل شمارهٔ ۳۳۵: روزم از بیم رقیبان نیست ره در ...151غزل شمارهٔ ۳۳۶: چند سوزی داغها بر دست؟ آه از ...152غزل شمارهٔ ۳۳۷: چند پنهان کنم افسانه هجران از ...153غزل شمارهٔ ۳۳۸: من بیدل بعمر خود ندیدم یک نگا ...154غزل شمارهٔ ۳۳۹: لیلی و مجنون اگر میبود در دور ...155غزل شمارهٔ ۳۴۰: نمیکشیم سر از آستان خانه تو 156غزل شمارهٔ ۳۴۱: ای بی وفا، چه چاره کنم با جفا ...157غزل شمارهٔ ۳۴۲: بیا، تا نقد جان را برفشانم در ...158غزل شمارهٔ ۳۴۳: مردم ازین الم: که نمردم برای ...159غزل شمارهٔ ۳۴۴: سازم قدم ز دیده و آیم بسوی تو 160غزل شمارهٔ ۳۴۵: ما ز یک جانب، رقیب از یک طرف ...161غزل شمارهٔ ۳۴۶: سینه مجروحست و از هر جانبی صد ...162غزل شمارهٔ ۳۴۷: آمده ای بمنزلم، ای مه نازنین، ...163غزل شمارهٔ ۳۴۸: باز، ای سوار شوخ، کجا می روی؟ ...164غزل شمارهٔ ۳۴۹: این چه چشسمت؟ که بی خوابم ازو 165غزل شمارهٔ ۳۵۰: یار وداع می کند، تاب وداع یار ...166غزل شمارهٔ ۳۵۱: بر سر راه تو بودم، که رسیدی ن ...167غزل شمارهٔ ۳۵۲: هر کس که نیست کشته عشقت هلاک ...168غزل شمارهٔ ۳۵۳: چشم او می خورده و خود را خراب ...169غزل شمارهٔ ۳۵۴: بلبل بباغ و جغد بویرانه ساخته 170غزل شمارهٔ ۳۵۵: ماییم جا بگوشه می خانه ساخته 171غزل شمارهٔ ۳۵۶: آن سایه نیست، دایم دنبال او ف ...172غزل شمارهٔ ۳۵۷: جان من، گاهی سخن کن ز آن لب و ...173غزل شمارهٔ ۳۵۸: کیست آن سرو روان؟ کز ناز دامن ...174غزل شمارهٔ ۳۵۹: بر بستر هلاکم، بیمار و زار ما ...175غزل شمارهٔ ۳۶۰: ای همچو پری از من دیوانه رمید ...176غزل شمارهٔ ۳۶۱: بخون نشست دلم، خار غم خلیده خ ...177غزل شمارهٔ ۳۶۲: دردا! که باز ما را دردی عجب ر ...178غزل شمارهٔ ۳۶۳: خطت، که رقم بر ورق لاله کشیده 179غزل شمارهٔ ۳۶۴: بکجا روم ز دردت؟ چه دوا کنم؟ ...180غزل شمارهٔ ۳۶۵: ترا، که جان منی، ساخت ناتوان ...181غزل شمارهٔ ۳۶۶: گر نیست جام گلگون، خوش نیست د ...182غزل شمارهٔ ۳۶۷: تا چند بهر کشتن ما جور و کین ...183غزل شمارهٔ ۳۶۸: زین پیش لطف بود و کنون جور و ...184غزل شمارهٔ ۳۶۹: با تو هر ساعت مرا عرض نیازست ...185غزل شمارهٔ ۳۷۰: ای تیر غمت را دل عشاق نشانه 186غزل شمارهٔ ۳۷۱: دوش پیمانه تهی آمدم از می خان ...187غزل شمارهٔ ۳۷۲: بی جهت با ما چرا آهنگ غوغا کر ...188غزل شمارهٔ ۳۷۳: ای که بخون مردمان چشم سیاه کر ...189غزل شمارهٔ ۳۷۴: کشیده ای می و بالای منظر آمده ...190غزل شمارهٔ ۳۷۵: ای آنکه در نصیحت ما لب گشوده ...191غزل شمارهٔ ۳۷۶: امشب تو باز چشم و چراغ که بود ...192غزل شمارهٔ ۳۷۷: چون گویمت که: در دل ویران من ...193غزل شمارهٔ ۳۷۸: مست با رخسار آتشناک بیرون تاخ ...194غزل شمارهٔ ۳۷۹: من نگویم که: وفا یار مرا بایس ...195غزل شمارهٔ ۳۸۰: ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیا ...196غزل شمارهٔ ۳۸۱: ماه من، روی تو خوبست و چنین ب ...197غزل شمارهٔ ۳۸۲: ای ز بهار تازه تر، تازه بهار ...198غزل شمارهٔ ۳۸۳: گفتی: بگو که: بنده فرمان کیست ...199غزل شمارهٔ ۳۸۴: بر من، ای شوخ، ستمها کردی 200غزل شمارهٔ ۳۸۵: رفتی، ای ماه، که از مهر وفا م ...201غزل شمارهٔ ۳۸۶: ای شهسوار حسن، بمیدان خوش آمد ...202غزل شمارهٔ ۳۸۷: دوشینه کجا رفتی و مهمان که بو ...203غزل شمارهٔ ۳۸۸: ای مسلمانان، گرفتارم بدست کاف ...204غزل شمارهٔ ۳۸۹: چند پرسم خبر وصل و نیابم اثری 205غزل شمارهٔ ۳۹۰: من بنده کمین و تو سلطان کشوری 206غزل شمارهٔ ۳۹۱: ز دوری تا بکی، ما را چنین مهج ...207غزل شمارهٔ ۳۹۲: تو در میدان و من چون گوی در ذ ...208غزل شمارهٔ ۳۹۳: دلا، رفت آنکه: وصل دلستانی دا ...209غزل شمارهٔ ۳۹۴: شب فراق ز صبحم خبر چه می پرسی 210غزل شمارهٔ ۳۹۵: دیده ام از تو بلایی که ندیدست ...211غزل شمارهٔ ۳۹۶: تا کی بکنج صبر جگر خون کند کس ...212غزل شمارهٔ ۳۹۷: چند از بلای هجر جگر خون کند ک ...213غزل شمارهٔ ۳۹۸: بس که جانها همه شد صرف تو جان ...214غزل شمارهٔ ۳۹۹: زهی شراب لبت مایه طربناکی 215غزل شمارهٔ ۴۰۰: آخر، ای شوخ، دل از جور تو غمگ ...216غزل شمارهٔ ۴۰۱: جان من در فرقت جانان برآید کا ...217غزل شمارهٔ ۴۰۲: یار دور از صحبت اغیار بودی کا ...218غزل شمارهٔ ۴۰۳: با تو از اول نبودی آشنایی کاش ...219غزل شمارهٔ ۴۰۴: ای گلستان جمالت در کمال خرمی 220غزل شمارهٔ ۴۰۵: اگر بلطف بخوانی وگر بجور بران ...221غزل شمارهٔ ۴۰۶: تو از من فارغ و من از تو دارم ...222غزل شمارهٔ ۴۰۷: چه حاجتست که گه خشم و گه عتاب ...223غزل شمارهٔ ۴۰۸: ز روی ناز و حیا منعم از نیاز ...224غزل شمارهٔ ۴۰۹: چه شد که جانب اهل وفا گذر نکن ...225غزل شمارهٔ ۴۱۰: ناگاه اگر ز ما سخنی گوش می کن ...226غزل شمارهٔ ۴۱۱: ای که در عاشق کشی هر لحظه صد ...227غزل شمارهٔ ۴۱۲: تیر و کمان گرفته ای، سوی شکار ...228غزل شمارهٔ ۴۱۳: سوی شکار، ای بت رعنا، چه میرو ...229غزل شمارهٔ ۴۱۴: آن کف پا بر زمین حیفست، ای سر ...230غزل شمارهٔ ۴۱۵: خدا را، سوی مشتاقان نگاهی 231غزل شمارهٔ ۴۱۶: ای صد هزار چون من خاک در سرای ...232غزل شمارهٔ ۴۱۷: برهت ز رشک میرم، چو بغیر همره ...233غزل شمارهٔ ۴۱۸: چند رسوا شوم از عشق من شیدایی 234غزل شمارهٔ ۴۱۹: چون در میان خوبان رسمیست بی و ...235غزل شمارهٔ ۴۲۰: سحرگاهان که چون خورشید از منز ...236غزل شمارهٔ ۴۲۱: عشاق را حیات بجانست و جان توی ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ