کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کار من از جمله عالم همین عشقست و بس
    عالمی دارم، که در عالم ندارد هیچ کس
    پادشاه اهل دردم بر سر میدان عشق
    من میان فتنه و خیل بلا از پیش و پس
    دست امیدم ز دامان وصالش کوتهست
    وه! که جایی رفته ام کان جاندارم دسترس
    در جهان چیزی که دارم از سواد عشق او
    یک دل و چندین تمنا، یک سرو چندین هوس
    آرزو دارم که: پیشت جان دهم، بهر خدا
    یک نفس بنشین، که باقی نیست غیر از یک نفس
    این چنین برقی، که از نعل سمندت می جهد
    بر سر راه تو خواهم سوختن چون خار و خس
    زار می نالد هلالی بی تو در کنج فراق
    همچو آن بلبل که می نالد به زندان قفس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha