کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حاش لله! کز رخت چشم افگنم سوی دگر
    خوش نمی آید بجز روی توام روی دگر
    تازه گلهای چمن خوشرنگ و خوشبویند، لیک
    گل رخ ما رنگ دیگر دارد و بوی دگر
    زینت آن روی نیکو خال بس، خط، گو: مباش
    حسن او را در نمی باید سر موی دگر
    کشتن آمد خوی آن بی رحم وز آنم باک نیست
    باک از آن دارم که گیرد غیر ازین خوی دگر
    روز محشر، کز جفای نیکوان نالند خلق
    باشد آن بدخوی را هر سو دعاگوی دگر
    هر کرا خاک سر کوی تو دامن گیر شد
    کی بدامانش رسد گرد سر کوی دگر؟
    دی چو با آن زلف و رخ سوی هلالی آمدی
    رفت آرام و قرارش هر یکی سوی دگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha