کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در آفتاب رخش آب باده تاب انداخت
    چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟
    هنوز جلوه آن گنج حسن پنهان بود
    که عشق فتنه درین عالم خراب انداخت
    قضا نگر که: چو پیمانه ساخت از گل من
    مرا بیاد لبش باز در شراب انداخت
    فسانه دگران گوش کرد در شب وصل
    ولی بنوبت من خویش را بخواب انداخت
    بیا و یک نفس آرام جان شو، از ره لطف
    که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت
    ز بهر آنکه دل از دام زلف او نرهد
    بهر خمی گره افگند و پیچ و تاب انداخت
    ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر
    بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha