کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم تو برانداخت بمی، خانه ما را
    بگشود برندی در میخانه ما را
    از دیده و دل چند خورم خون خود، آخر
    سنگی بزن این ساغر و پیمانه ما را
    گر بگذری ای باد بدان زلف چو زنجیر
    زنهار بپرسی دل دیوانه ما را
    هر شب من و اندوه تو و گوشه محنت
    کاقبال نداند ره کاشانه ما را
    آن بخت نداریم که یکشب مه رویت
    روشن کند این کلبه ویرانه ما را
    حقا که بافسون دگرش خواب نیاید
    هر کس که شبی بشنود افسانه ما را
    از تاب غمت سوخت بحسرت دل شاهی
    ای شمع تو آتش زده پروانه ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha