کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاک من باد از سر کوی تو گر بیرون برد
    نیست روی آنکه این سودا ز سر بیرون برد
    خلوتی خوش دارم امشب با خیال زلف او
    گر نه باد صبح از این خلوت خبر بیرون برد
    با خیالش گر شبی در کنج تنهایی روم
    آب چشمم باز بردارد، ز در بیرون برد
    هر زمان از آب چشمم شعله بیش است، ای طبیب
    شربتی فرما، که این سوز از جگر بیرون برد
    مجلس خاص است، اگر شاهی گرانی میکند
    اهل صحبت نیست، گو تا درد سر بیرون برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha