کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کسی پهلوی یاری به هوای دل خویش
    ما گرفتار به داغ دل بیحاصل خویش
    چند بینم سوی خوبان و دل از دست دهم
    وقت آنست که دستی بنهم بر دل خویش
    روزگاری سر من خاک درت منزل داشت
    گر بود عمر، رسم باز به سر منزل خویش
    کارم از زلف تو درهم شد و مشکل اینست
    که گشادن نتوان پیش کسی مشکل خویش
    دل ز اندیشه تو باز نیاید به جفا
    تو و بیداد و من و آرزوی باطل خویش
    دم آخر سوی ما بین، که شهیدان ترا
    شرط باشد بحلی خواستن از قاتل خویش
    شاهی، افتاده به خاک در او خوش میباش
    سگ گوئی، که دهد جای تو در محفل خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha