ما دل به چین زلف دلارام بسته ایم
در باده لبش طمع خام بسته ایم
آخر توان به کعبه کویش طواف کرد
چون عزم جزم کرده و احرام بسته ایم
دعوی زهد کرده به دوران حسن او
تهمت نگر که بر دل بدنام بسته ایم
ای مرغ بوستان، تو و نوروز و نوبهار
پرواز ما مجوی، که در دام بسته ایم
گفتی: چراست شاهی از این آستانه دور
ما دیده از رخ تو بناکام بسته ایم