کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما را غمی است از تو که گفتن نمیتوان
    وز عشق، حالتی که نهفتن نمیتوان
    بسیار گفته شد سخن از نکته های عقل
    اسرار عشق ماند که گفتن نمیتوان
    جاروب آن ره از مژه کردم، ولی چه سود
    چون کوی دوست رفتن و رفتن نمیتوان
    ما راست غنچه وار دلی مانده غرق خون
    بادی چو نیست از تو شکفتن نمیتوان
    شاهی، نثار اشک تو دریست شاهوار
    کان جز به سوزن مژه سفتن نمیتوان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha