امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۸: ما را غمی است از تو که گفتن نمیتوان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را غمی است از تو که گفتن نمیتوان وز عشق، حالتی که نهفتن نمیتوان بسیار گفته شد سخن از نکته های عقل اسرار عشق ماند که گفتن نمیتوان جاروب آن ره از مژه کردم، ولی چه سود چون کوی دوست رفتن و رفتن نمیتوان ما راست غنچه وار دلی مانده غرق خون بادی چو نیست از تو شکفتن نمیتوان شاهی، نثار اشک تو دریست شاهوار کان جز به سوزن مژه سفتن نمیتوان امیرشاهی سبزواری