کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بی خبر از سوز دل و داغ نهانی
    ما قصه خود با تو بگفتیم، تو دانی
    دل مینگرد سوی تو، جان میرود از دست
    داریم از اینروی بسی دل نگرانی
    ای شمع، که ما را به سخن شیفته کردی
    پروانه خود را مکش از چرب زبانی
    ما حال دل از گریه بجایی نرساندیم
    ای ناله، تو شاید که بجایی برسانی
    عمری است که با عارض تو شمع بدعویست
    وقتست که او را پی کاری بنشانی
    چون غنچه، ز خوناب درون لب نگشادیم
    افسوس که بر باد شد ایام جوانی
    چون دفتر گل، سر بسر از گفته شاهی
    هر جا ورقی باز کنی، خون بچکانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha