کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عیسی دم است یار و دلم ناتوان از او
    آن به که درد خویش ندارم نهان از او
    بر ره چو دید چهره زردم، بناز گفت،
    تا چند دردسر کشد این آستان از او
    عاشق که دم زند ز وفا، خون بریزیش
    ور جان کشد بر تو، برنجی بجان از او
    قمری ز بسکه ناله و فریاد کرد دوش
    تا صبحدم بخواب نشد باغبان از او
    دلبر شکست عهد و ز یاران بتافت روی
    ما را بهیچ روی نبود این گمان از او
    وقتی به ناز بالش گل تکیه گاه داشت
    بلبل که یاد می نکند این زمان از او
    شاهی که بی تو سوخت، ببین داغ بر دلش
    خود سالها رود که نبینی نشان از او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha