کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کنون که موسم عیش است و باده گلرنگ
    چو عندلیب غزلخوان به باغ کن آهنگ
    زمان سرخوشی آمد، پیاله پر میدار
    که لاله ساغر خالی همی زند بر سنگ
    ز عشق گفتمت ای دل، که خون شوی آخر
    به روزگار سخنهای من بر آرد رنگ
    اگر بباغ روم بی تو، گوشه ای گیرم
    چو غنچه سر بگریبان کشیده با دل تنگ
    روان با خبران پایمال حادثه شد
    هنوز غمزه خونریز یار بر سر جنگ
    رفیق می نپذیرد نیاز من از عار
    فرشته می ننویسد گناه من از ننگ
    دو روزه مهلت باقی به عیش ده شاهی
    چو عمر بی لب ساغر گذشت و گیسوی چنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha